(((به نام خداوند رحمان و رحیم)))

سپاس خداوند را که بار دیگر طلوعی از غروب برایمان مقرر داشت تا آسمانی آبی، زمینی سبز، و بهاری شاد را بنگریم.

هر غروب مولود طلوعی دیگر است که یا بر جهان فانی است یا بر جهان باقی، چه زیباست آنروز که طلوع فردا برایمان افلاک باشد نه خاک .

تفاوت در نگرش به لحظه ها حداقل و حداکثرهای را نمایان می سازد، که یا بر آواز است و یا بر ساز ، گر ساز باشد فقط کلامی نیست گر آواز باشد فقط نوای نیست . حال که بدانیم ساز و آواز نه مکمل بلکه هر دو همچون روح در جسم و جسم در روح مطلق نیاز است و نیاز هدف را معنی می نماید و خواستار بر خواسته و خواهان بر دانسته را معنی می گرداند. غروبی که در موج باشد بی اوج و حاصله از طوفان قدرت همچون خلوصی است بشری که صرف در ذهن برای خودنمائی و قدرت خواهی فردی بشری است و موجب به ابطال عقل و اختلاف کیفیت عقل در شور و شعور می گردد.پس دانیم که شور و شعور در عقل بر مراتب یکدیگر مطلق نیاز است .




مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها