سلام خداوند و بندگان خداوند بر حضرت مهدی(عج)



{{{به نام خالق محبت}}}

برای رسیدن به خدا باید خود را بشناسیم تا به خدا برسیم، چه در علم و چه در عرفان نتیجه یکی است.
تا هویت خود در ظاهر و باطن را ندانیم نمی توانیم به جهان پیرامون راه یابیم، باید بدانیم که میدانیم خواسته های ما در ذات ما نهفته است فقط رسیدن به هویت درون خودمان مهم است، خواسته های که شاخص های ارزشی انسانی را بیدار و پایدار می دارد و در تلاطم نادانی او را نخواهد برد، پس می دانیم که میخواهیم بدانیم و میتوانیم راه یابیم به ارزش، حال ارزش را استوار باید نمود تا ابتدا و انتها خواست خویش از خویش را معنی یابیم .
در سمت خواستن دیدار بر شنیدار و شنیدار بر دیدار همچون خورشید در منظومه است که گر جنس آن را فقط نور بدانیم از گرمایش چه گوییم و گر جنس آن را گرما دانیم از نور چه گوییم، حال که هر دو در حول محور تعامل و تعادل نیاز و مکفی است . گر ثانیه ای و گر زاویه ای و گر فاصله ای خورشید به عدم تعادل درونی یا برونی خود رسد منظومه را آنچان فجایع رخ دهد که پایانش را نتوان به تصور علم کنونی رساند.
حال آدمی است که می تواند بر اخلاق انسانی خود را آسمان آدمیت رساند و یا آنکه خود را در منتهای جهل جهان فرو برد.
افراط و تفریط چه در کلام، چه در لباس و هر چه گوییم باطل است زیرا یک یا چند را به اوج و دیگر یک یا چند را به ورطه خاموشی یا نابودی میرسانیم و همان است که آدمی در اوج طاهر دانش از اخلاق دانش دور می گردد و میشود سازنده بمب هسته ای، حال با همین دانش میتوان بر سرطانها غلبه کرد.
ارزش آدمی را نتوان در ظواهر دنیا محاسبه نمود، البته باید بدانیم که شیوه مرتازان و تارکان دنیا نیز باطل است زیرا شکر نعمت خدا یکی حفظ بهره بری از مخلوقات خدا است یعنی ارتبط با آدمیان، بهره وری از گیاهان و جانداران، آب و خاک و آسمان و
روح و جسم مکمل یکدیگر هستند و هیچ یک از پیامبران و امامان هیچ گاه افراط و تفریط ننموده اند .
در علم و عمل به اعلا رسیدند زیرا راه را تکمل بشر از پیوری دستوارت خداوند دانستند و آدمیان را بر این راه راهی نمودند.
می خواهیم و می دانیم که صفات ما برترین است در جمیع مخلوقات و خداوند تعالی آدمی را اشرف مخلوقات آفرید، بیاییم با دین داری صحیح شخصیت خود را بیدار و پایدار نماییم.
انتها بی دینی و عدم اعتقاد به خداوند چیزی جر پوچی و جهل نیست که به نابودی ختم است و اعتقاد به خداوند به عنوان برترین عشق و خالق عشق جهان را بی انتها زیبا و امید را برای بقا پس از جهان فانی در جهان باقی برایمان زیباتر از زیبا می گرداند و همین است که در ذات ما است کمک به دیگری، کمک به خودمان است ، کمک به دیگری نه برای  رسیدن به بهشت است بلکه برای رسیدن به آدمیت است رفاه جمعی شادی جمعی بسیار زیباتر از شادی و رفا انفرادی است، گر دو نان داریم یکی را دیگری دهیم بعد خویش را سیر نمائیم. لبخد چهره دیگری لبخد قلب ما است و این یعنی راه عشق زیرا عشق به خدا یعنی کمک به جمیع مخلوقات خدا، برابری، برادری در تمامی نژادها و رنگ ها و قومیتها و ملت ها .
نماز و روزه آن زمان زیباست که فقیری گر در مسجد آمد به گفتگو دست گیریم ، گر یتیمی در خیابان دیدی به گفتمان دست گیری، گر اسیری دیدی بی گفتمان دست گیری و. این است رسم مولایمان حضرت علی (ع) که در نماز انگشتری خویش را به فقیری دادند .
این یعنی زمانی که وقتی قاتل تو تشنه است اول میگویی برای او شیر برده اید این است رسم مولایمان حضرت علی(ع).
نگوئیم مسئولان، مدیران،دولتی ها و چه کردند ما همه انسانیم و همه موظف به کمک نباید فقط در جنگ و بحران و زله و سیل کنار هم باشیم بیاییم در شادهایمان در کنار هم باشیم .
گذشت کنیم تا گذشت ببینیم، قبل از ایراد سخن فکر کنیم در کمک نترسیم که اگر کمک کنم او چه می کند و نمی کند توکل به خدا کنیم و بندگانش را به سپاریم . ببینیم گر لحظه ی بعد اگر خود در چاله ای یا که در چاهی بیافتیم کسی می آید. یا اگر کسی بر من کمک نکرد پس من هم نباید کمک کنم بر فتاده ای، خیر خیر خیر باید گر کمک دیدم و ندیدم باید با تمام وجودم کمک نمایم تا رسم معرفت زنده ماند. دیگری را در خود بینم تا دیگری هم من را در خود بیند و حال است که همه میشویم یکی و جمعی که شود یکی می شود در اوج رفاه و شادی .
خدایا همه ما بندگانت را بنده حقیقی گردان


(((به نام خداوند رحمان و رحیم)))

سپاس خداوند را که بار دیگر طلوعی از غروب برایمان مقرر داشت تا آسمانی آبی، زمینی سبز، و بهاری شاد را بنگریم.

هر غروب مولود طلوعی دیگر است که یا بر جهان فانی است یا بر جهان باقی، چه زیباست آنروز که طلوع فردا برایمان افلاک باشد نه خاک .

تفاوت در نگرش به لحظه ها حداقل و حداکثرهای را نمایان می سازد، که یا بر آواز است و یا بر ساز ، گر ساز باشد فقط کلامی نیست گر آواز باشد فقط نوای نیست . حال که بدانیم ساز و آواز نه مکمل بلکه هر دو همچون روح در جسم و جسم در روح مطلق نیاز است و نیاز هدف را معنی می نماید و خواستار بر خواسته و خواهان بر دانسته را معنی می گرداند. غروبی که در موج باشد بی اوج و حاصله از طوفان قدرت همچون خلوصی است بشری که صرف در ذهن برای خودنمائی و قدرت خواهی فردی بشری است و موجب به ابطال عقل و اختلاف کیفیت عقل در شور و شعور می گردد.پس دانیم که شور و شعور در عقل بر مراتب یکدیگر مطلق نیاز است .




آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها